به جز نام تو نجوایی ندارم
به غیر باغ وبستان خیالت
سر،سیر وتماشایی ندارم
بسوز،ای شمع وما راهم بسوزان
که من از شعله پروایی ندارم
یک امشب تا سحر مهمان من باش
که من امّید فردایی ندارم

بیابان گردم واندوهم این است
که پای راهپیمایی ندارم
مرا اعجاز عشقت روح بخشید
به غیر از تو مسیحایی ندارم
به سر غیر از تو سودایی ندارم
به دل جز تو تمنّایی ندارم
خدا،داند که در بازار عشقت
به جز جان،هیچ کالایی ندارم


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

پرستاری در منزل شرکت خدماتی مراقبتی پرستاری شکوفایی جامع ترین وبلاگ اخبار شهری آسانسور و بالابر- تاسیسات مکانیکی فانوس شب طبیعت درب ضد سرقت | خريد درب ضد سرقت مرکز تات شناسی ایران پرورش افکار نمای ساختمان جمع آوری رایگان ارزهای دیجیتال با کوین پات CoinPot